در عصر دانش، رهبری فراتر از داشتن توانایی پیدا کردن راهکارهایی است که توصیفشان دشوار بوده و دانش غریزی در مورد اینکه واقعاً چه چیزی در پشت صحنه در حال رخ دادن است، کم است. یک رهبر باید توانایی ترکیب ویژگیهایی بالا را داشته و به همراه آن هدفی مشخص و اصولی اثبات شده نیز داشته باشد که به قدمت عمر رهبری کردن باشند. یک رهبر باید از هوشی با معنا و قابل قبول، مجموعهای از الهامات متفکرانه و زایا، عزمی راسخ، اشتیاق، توانایی و مهارتهای مورد نیاز در دنیای رهبری برخوردار باشد.
در اینجا 7 قانون هوش اجرایی را که به عنوان یک رهبر نیاز دارید تا بتوانید در عصر دانش به طور مؤثری رهبری کنید را برایتان آوردهایم.
قانون شماره 1
هیچ اجرایی بدون قربانی کردن وجود ندارد. هر رهبری باید با اثربخشی بالایی راهبری کند. در واقع دید یک رهبر باید عالی و جذاب باشد؛ امتیاز ویژه رهبر باید فوریتهای طبقه کارگر و طبقه روشنفکری که بر آنها -به طور مثبت- رهبری میکند را برآورده نموده و در حقوق اختصاصی وی، برتری متمایزی دیده شود. در اجرای مؤثر، جذابیتی وجود دارد که مدیر را جذاب نموده و موجب بینقص بودن خاص وی در رهبری میگردد.
قانون شماره 2
یک رهبر باید برتری خود را به طور هوشمندانه و عالی برای طبقه عوام و طبقات بالای اجتماع به کار گرفته و به نمایش دربیاورد؛ وی در حال تجربه کردن رهبری برای رسیدن به یک رهبری شگفتانگیز است. رهبری به راستی بر پایه اجراست، زیرا اگر هوش یک رهبر به اجرا درنیاید هیچ فایدهای ندارد.
قانون شماره 3
یک رهبر باید برای نشان دادن قدرتش به شیوهای فکر کند که مهارتهای خوب خود را نشان دهد. یک رهبر باید قدرت ذهنی ثابت و استواری داشته باشد تا به وسیله آن بتواند با حقایق مربوط به جنبه ناهمگن تقلاهای انسان و انساننماها آشنا شود. شمار این جنبهها، بسیار اما نامشخص است و از ارزش بالایی برخوردار هستند و در موفقیت، یادگیری و فهمیدن رویه یک توده سازمانیافته از انسانهایی که مسئول یک سیستم رهبری بخشنده و خیرخواه هستند، نقش دارند. سیستمی که از تعداد متوسطی تشکیل شده است که از ارزش بالایی برخوردارند.
قانون شماره 4
رهبر باید جسورانه عمل کند، به طوری که انگار شکست خوردنی در کار نیست. رهبر باید اهداف را مشخص کند، اقداماتی که باید اتخاذ شوند را معلوم کند، سیستمهایی را که حق پیشی گرفتن از یک انتخاب خوب دیگر را دارند سازماندهی کند. به نفع رهبر است که ذهنی مصمم و نگرشی قاطع به یک زندگی خوب داشته باشد و اهداف رهبری را مثمر ثمر گرداند.
قانون شماره 5
برای رهبری که به درستی با واقعیت کارها آشنا شده باشد، در جایی که اشتیاق و عزم راسخ وجود داشته باشد، پیشرفت چیزی نیست. ذهنیت یک رهبر باید بر کافی بودن و وفور، متمرکز بوده و بتواند به اندازه کافی در فکر کردن سرعت عمل و هوش داشته باشد و موجب پیشرفت افراد و رسیدن آنها به نتایج چشمگیر شود.
قانون شماره 6
عملکرد استراتژیک، تاب آوردنی و برتر، نام مسابقهای است که بهرهوری و شادی را به ارمغان میآورد و رهبران را قادر میسازد تا حقوقی مختص به خود و برتری چشمگیری در زندگی داشته باشند. عالی بودن خوب است؛ رسیدن به نتیجه و ساخت ظرفیت، به سادگی بهبود رهبری است.
قانون شماره 7
این ترکیب مهارت ذاتی و ویژه نیست که به رهبران این قدرت را میدهد تا اطمینان و یقینی تمام و کمال در توده مردم به وجود بیاورند؛ بلکه داشتن چیزی است که آنها را قادر میسازد تا انتخابهای هوشمندانه انجام دهند و به نتایج هوشمندانه خوب برسند.
آنچه در این مقاله میخوانید
سوالی دارید از ما بپرسید
تلفن: ۸۴۳۶۳۰۰۰-۰۲۱