در حالت کلی، ایده هوش تجاری را میتوان در مکانیزاسیون مدیریت خلاصه نمود. مدیران با بهکارگیری ابزارهای چندگانه در انجام امور روزانه، امور مدیریتی را سادهتر مینمایند. با این حال، برقراری ارتباط میان مدیران و کامپیوترها به همین سادگی نیست. متریکهای متعددی –مبتنی بر هوش تجاری- برای رسیدن به این هدف ساخته شده که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
متریک چیست؟
در ابتدا متریکها را در چند کلمه شرح میدهیم. معیارها –در عین سادگی و مشخص بودن – میبایست قابل فهم نیز باشند. درک ایده آنها برای راهاندازی متریکهای بیشتر – از طراحی تا کاربرد- ضروری است.
بر اساس کوتاهترین تعریف، متریک، اندازه هر چیزی است. با این وجود، تعریف هر چه کوتاهتر باشد، موارد بیشتری را شامل میشود و این مسئله در مورد متریک نیز صادق است.
هنگامی که مدیر شرکتی هستید، روزانه گزارشات متعدد و بسیاری را دریافت مینمایید. این گزارشها شامل چه اطلاعاتی هستند؟ متریکهای متعدد و اطلاعاتی که از آن استخراج شدهاند. هنگامی که یکی از پرسنل اعلام میکند که صرفاً هفت میخ باقیمانده است، این مورد را چه مینامند؟ متریک! در یک کلمه شاید بتوان گفت که متریکها اعدادی هستند که به تک تک حوزهها و وضعیت یک شرکت مربوط میشود.
تعداد کارمندان شاغل در هر بخش، آمار فروش، تعداد کامیونهای متعلق به شرکت و رسیدگی مشتریان. متریکهای بسیاری هستند که فرمت آنها وابسته به بخشی است که در آن مورد استفاده قرار میگیرد.
در این مقاله صرفاً، به چند مثال اشاره میشود. در بخش تولید، یکی از مهمترین متریکها، نرخ بازگشت محصول است. در واحد خدمات، تعداد تماس مشتریان ناراضی، از اهمیت فراوانی برخوردار است. و در پایان، در حوزه منابع انسانی، نرخ ابقاء پرسنل، عددی پرمعنا است.
ممکن است بگوییم که اعداد بسیاری، وضعیت سازمان را شرح میدهند. تمامی این اعداد، متریک هستند؛ لیکن مسئله مهم، ارائه آنها به گونهای است که بتوان نتیجهگیری نمود.
در حقیقت، متریکها، اعداد و ارقام تصادفی نیستند، بلکه منابع و استدلالهای خود را دارند. چنین نیست که اعدادی انتخاب شوند که هیچ معنا و مفهومی ندارند، بلکه میبایست نمایانگر عملکرد سازمان باشند.
اینکه چه تعداد فرش سبز در شرکت دارید مهم نیست، مگر اینکه مدیر کارخانه فرش باشید. قد کارکنان –در صورتی که تأثیری بر عملکرد سازمان نداشته باشد- معیاری برای شما نیست (ممکن است قد افراد در فعالیت ساختمانسازی مهم باشد، لیکن برای مثال در برنامه نویسان، اهمیتی ندارد)
بعدها شرح خواهیم داد که چگونه متریکهایی را انتخاب نمایید که برای سازمانتان مفید و سودمند باشند. تا اینجا، به مفهوم متریکها و کاربردها آنها اشاراتی شد و یک اصطلاح باقیمانده است.
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد، که در زمینه هوش تجاری نیز مصطلح و متداول است. شاخصهای کلیدی عملکرد چیست؟ تفاوت آن با متریک در چیست و چگونه میتوان آنها را از یکدیگر متمایز ساخت؟
شاخصهای کلیدی عملکرد- متریکهایی خاص
سادهترین راه این است که اعلام کنیم تمامی شاخصهای کلیدی عملکرد، متریک هستند، اما عکس این قضیه صادق نیست. وابستگی سادهای درباره این رابطه هست که در عمل، هیچ چیزی را شرح نمیدهد.
برای شروع، KPI برگرفته از Key Performance Indicator (شاخصهای کلیدی عملکرد) است و مفهومی متفاوت را تداعی میکند، بدین معنی که شاخصهای کلیدی عملکرد، متریکهایی بسیار مهم و ضروری بوده و متریکها نیز اعدادی قابل استفاده هستند. اگر هنوز این تمایز را به درستی درک نکردهاید، نگران نباشید. چندین مثال در ادامه این مسئله را روشنتر خواهد ساخت.
به طور معمول، سن دقیق کارمندان برای سازمان اهمیت چندانی ندارد. زمان میگذرد و سن ایشان افزایش میباید، لیکن در اینجا، چیزی فراتر از یک کارمند نزدیک به بازنشستگی وجود دارد. بنابراین، سن دقیق افراد، فراتر از یک متریک نیست. بیایید از منظری دیگر به این مسئله بپردازیم. بسته به زمینه سازمان، ممکن است میانگین سن کارمندان هر بخش، عددی معنادارتر باشد. بر همین اساس، در برخی موارد میانگین سن میتواند شاخص کلیدی عملکرد باشد.
مثالی را زمینه رضایت مشتری میزنیم که ارزش بررسی دارد. معمولاً یک مشتری –به طور خاص- در سازمانهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار نبوده و گروه مشتریان در اولویت است. ممکن است چنین به نظر برسد که رضایت مشتری، شاخص کلیدی عملکرد است، لیکن چگونه این شاخص را میتوان اندازهگیری نمود؟ در واقع کار سختی نیست، با این حال توقع اطلاعات دقیق را نیز نباید داشت.
نرخ رضایت مشتری ممکن است بر اساس تعداد تماسهای گرفتهشده با بخش خدمات سنجیده شود. این تماسها، نمایانگر این مسئله است که مشتریان، محصولات ما را دوست داشته و آیا دوباره از ما خرید خواهند نمود؟ از سویی دیگر، با بررسی دقیق هر تماس، به تغییراتی که میبایست در محصولات داده شود، پی خواهیم برد.
اکثر شاخصهای کلیدی عملکرد، یک ویژگی مشترک دارند: جزئی جداییناپذیر از اهداف سازمان هستند! تعداد فرشهای تولید شده، متریک است لیکن این عدد در برابر تولید مورد انتظار از این محصول، شاخص کلیدی عملکرد است. تفاوت آنها در چیست؟ چنانچه، هدف تولید دو هزار فرش بوده و تا به امروز، پانصد مورد تولید شده است، تنها کاری که میبایست انجام شود، به دست آوردن شاخص کلیدی عملکرد مناسب است:
500/2000*100%=25%
عدد 500، متریک و 25%، شاخص کلیدی عملکرد است. تفاوت میان شاخصهای کلیدی عملکرد و متریکها در همینجا نهفته است. در حقیقت، شاخصها به خودی خود، نمایانگر وضعیت کلی سازمان نیستند، از سوی دیگر، شاخصهای کلیدی عمکلرد، اطلاعاتی را در زمینه جزئیات عمکلرد سازمان در اختیار نمیگذارند.
در اکثر موارد، شاخصهای کلیدی عمکلرد جهت مقایسه دستاوردهای سازمان با اهداف بکار گرفته میشود. نمایش شاخصهای کلیدی عملکرد به صورت نسبی (درصد)، ضروری نیست.
علاوه بر این، فرم، نمایانگر وضعیت به بهترین و سریعترین شکل ممکن است. با در اختیار داشتن شاخصهای کلیدی عملکرد، مدیرانی که اطلاعات چندانی در مورد هسته و مرکز سازمان خود نمیدانند، به سادگی در جریان حرکت سازمان در مسیر درست یا غلط قرار خواهند گرفت.
ساختار یک متریک موفق
تا اینجا، به مفهوم متریک و شاخصهای کلیدی عملکرد پی بردیم و دانستیم که شرکتهای معمولی، متریکهای متعدد و شاخصهای کلیدی عملکرد محدودی دارند. اما… آیا کلیه متریکها برای همه سازمان مشترکند؟ همین سؤال در مورد شاخصهای کلیدی عملکرد هم صدق میکند. پاسخ؟ خیر، مشترک نیستند که اگر بودند که دیگر همه چیز مفهوم خود را از دست میداد.
در واقع، هر سازمانی میبایست متریکها و شاخصهای کلیدی عملکرد خاص خود را تهیه و آماده نماید. کار سادهای نیست، لیکن بسیار مهم است. بنابرین لازم است مدیران توجه زیادی را بدان معطوف نمایند، چرا که اگر انتخابها صورت پذیرد، در آینده و هر زمانی که افرادی بخواهند درباره عملکرد سازمان بدانند، تأثیرگذار خواهد بود.
چگونه میتوان متریکها و شاخصهای کلیدی عملکرد مناسبی را برگزید؟
راهکار سهل و سادهای برای انجام این امر وجود ندارد، اما در ادامه به چندین گام ساده -که هر مدیری میبایست برای بهبود کارآیی انتخابهای خود به آنها توجه نماید- اشاره شده است:
به فراخور طراحی شاخصهای کلیدی عملکرد، میبایست آنها را به شرکت معرفی نمود. هنگامی که تمامی اطلاعات موردنیاز شناسایی شدند، متخصصان و کارشناسان میتوانند عملیات مربوط به آمادهسازی داشبورد و ساختار نرمافزاری –که مبتنی بر متریکهای انتخاب شده است- را آغاز نمایند.
آنچه در این مقاله میخوانید
سوالی دارید از ما بپرسید
تلفن: ۸۴۳۶۳۰۰۰-۰۲۱